چرا هنوز برای هیجان زده شدن در مورد وب ۳ (Web3) خیلی زود است؟
وب۳ یکی از موجهایی بود که مانند بسیاری از هیجانات زودگذر در بازار ارزهای دیجیتال جنجالهایی به پا کرد و باعث رشد برخی از ارزهای دیجیتال شد. اما تا چه میزان باید نسل سوم وب را جدی گرفت؟ در ادامه قصد داریم مطلبی که در رابطه با web3 و توسط تیم اوریلی (Tim O’Reilly) نوشته شده را ترجمه کنیم. بنابراین آنچه در ادامه میخوانید از زبان اوریلی است.
اخیراً صحبتهای زیادی در مورد تکنولوژی جدید وب۳ شده است، و بهعنوان شخصی که ۱۷ سال پیش وب۲ (Web 2.0) را تعریف کرد، اغلب از من خواسته میشود که در این مورد نظر خود را مطرح کنم، اما تابهحال از انجام این کار اجتناب کردهام، چرا که معمولا پیشبینیها درباره آینده اشتباه میشوند. با این حال، کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که سؤالاتی بپرسیم که به ما کمک کند نگاه عمیقتری به زمان حال بیندازیم، چرا که زمان حال خاکی است که آینده در آن ریشه دارد. به قول ویلیام گیبسون (William Gibson) «آینده از قبل اینجاست. فقط هنوز بهطور مساوی توزیع نشده است.»
همچنین میتوانیم به الگوها و چرخههای اقتصادی و اجتماعی نگاه کنیم و از مشاهداتی که به مارک تواین نسبت داده شده است، استفاده کنیم که در این رابطه میگوید: «تاریخ برای تکرار مکرر نیست، اما الگوها را تکرار میکند».
اما در ادامه میخواهم بگویم که با قرار دادن فیلترهایی که تا به حال به آنها اشاره کردم، درباره وب3 چه میتوان گفت؟
تمرکززدایی در مقابل تمرکز
تیم برنرز لی (Tim Berners-Lee)، خالق شبکه جهانی وب، در سال 2006 از اصطلاح وب3 بهعنوان مرحله بعدی وب نام برد و آن را نسل بعدی وب معرفی کرد. تیم انتظار داشت که نسل بعدی وب با تمرکز بر «وب معنایی» تکامل پیدا کند، اما این اتفاق رخ نداد و اکنون مردم ادعا میکنند که نسل بعدی وب، مبتنی بر رمزارزها خواهد بود.
اما تصویری که در حال حاضر از وب۳ داریم در سال ۲۰۱۴ توسط گوین وود (Gavin Wood)، یکی از خالقان اتریوم معرفی شد. تعریف کوتاهشده گوین وود از وب۳ این است:
اعتماد کمتر، حقیقت بیشتر
گوین وود در بیان این ادعا، وب۳ را با پروتکل اینترنتی اصلی مقایسه میکرد، که اخلاق این نوع جدید از اینترنت را شاید بتوان به بهترین شکل در اصل استحکام از جان پستل (John Pestle) خلاصه کرد:
پیادهسازیهای TCP باید از یک اصل کلی از استحکام پیروی کنند: در کاری که انجام میدهید محافظهکار باشید، لیبرال باشید. در آنچه از دیگران قبول دارید.
این اخلاق پایه و اساس یک شبکه کامپیوتری غیرمتمرکز جهانی شد که تا زمانی که همه افراد تمام تلاش خود را برای پیروی از پروتکلهای مشابه انجام میدهند و انحرافات را تحمل میکنند، نیازی نیست کسی مسئول آن انحرافات باشد. این سیستم بهسرعت از همه شبکههای اختصاصی پیشی گرفت و جهان را تغییر داد. متأسفانه، زمان ثابت کرد که سازندگان این سیستم بیشازحد ایدهآلگرا بودند و بازیگران بد را به حساب نمیآوردند و شاید مهمتر از آن بتوان به ناتوانی در پیشبینی تمرکز شدید در کلاندادهها اشاره کرد.
بلاکچین، با شفافیت و غیرقابل برگشت بودن، اعتماد به نیت خوب دیگران را جبران میکند. در مستندات Ethereum.org آمده است:
مکانیزمهای رمزنگاری تضمین میکنند که تراکنشهای معتبر به بلاکچین اضافه شده و آنها دستکاری نمیشوند. این مکانیزمها همچنین تضمین میکنند که تراکنشها با «مجوزهای» مناسب امضا و اجرا شوند (به جز خود آلیس، هیچ کس نمیتواند داراییهای دیجیتالی را از حساب آلیس ارسال کند).
مستندات Ethereum.org در این زمینه ادامه دارد:
وب۲ از اینترنتی صحبت میکند که بسیاری از ما با آن آشنایی داریم. اینترنت تحت کنترل شرکتهایی است که خدماتی را در ازای اطلاعات شخصی ارائه میدهند. اما وب۳ مرتبط با برنامههای غیرمتمرکز در اتریوم است که روی بلاکچین اجرا میشوند. این برنامهها به هر فرد اجازه میدهند که مالکیت دادههای شخصی خود را داشته باشد و در اکوسیستم مشارکت کند.
سال دل پالم (Sal Delle Palme)، شخصیتی است که به کریپتو (Cryptocurrency) علاقهمند است. او در این مورد با بیشترین جسارت صحبت میکند:
ما الان شاهد ظهور یک نظام اقتصادی جدید هستیم. ویژگیها و اصول این نظام به تازگی توسط میلیونها نفر در سراسر جهان به صورت شفاف مورد ابتکار و بهبود قرار گرفته است. این نظام با استقبال همه مواجه شده است.
من به عنوان آیدهآلیست، روی آیندهی وب ۳ (Web 3) حساب میکنم، اما قبلاً شباهتی به این موضوع را تجربه کردهایم. در طول تجربهٔ من، ما چندین بار فرآیند تمرکززدایی را طی کردهایم. با معرفی کامپیوترهای شخصی که هر فرد میتواند آنها را تولید و هیچ کسی هم کنترل بر آنها نداشته باشد، محاسبات را غیرمتمرکز کردیم. اما کمپانی مایکروسافت این را درک کرد که چگونه بتواند صنعت را با متمرکز کردن حول یک سیستم عامل اختصاصی، به خود اختصاص دهد. نرمافزارهای متنباز، اینترنت و شبکهی وب جهانی با استفاده از نرمافزارهای آزاد و پروتکلهای باز، قفل نرمافزارهای اختصاصی را شکستهاند، اما در طی دههها، گوگل، آمازون و سایر شرکتها انحصارات جدید و غولپیکری را برپا کردهاند که بر اساس دادههای بزرگ (Big Data) ساخته شدهاند.
توسعه دهندگان تکنولوژی بلاکچین باور دارند که این بار یک راه حل ساختاری برای تمرکز پیدا کرده اند، اما من مایل هستم در آن شک کنم. یک سوال جالب این است که منبع بعدی برای تمرکز و کنترل چه خواهد بود. احتمالا استخراج بیت کوین توسط تعداد محدودی از افراد، نشان دهنده یک نوع تمرکز مجدد است. احتمالا موارد دیگری نیز وجود دارد.
چرخه هایپ
جامعه اتریوم از همان ابتدا درباره ارزیابی مبادلات و چالش هایی که در وب ۳ روبرو می شوند صحبت کرده اند، اما اکثر افراد فعال هنوز هم در جستجوی چرخه هایپ و سفته بازی های مالی هستند. در این زمینه مقاله ای در نیویورک تایمز نوشته شده است:
سرمایه گذاران خطرپذیر میلیاردها دلار به این بازار پول و مالی وارد می شوند تا در وب جایگزین جهانی در زمینه های مالی، تجاری، ارتباطی و تفریحی ایجاد کنند که می تواند عوامل اصلی اقتصاد جهانی را به طور جدی تغییر دهد. تمام این امور به کمک تکنولوژی اصلی بیت کوین، یعنی بلاکچین، ممکن است.
سرمایهگذاریهای زیادی از شرکت آندرسن هوروویتز (Andreessen Horowitz)، حامی ارزهای دیجیتال، در حوزههای مختلفی از بازیها تا امور مالی غیرمتمرکز و NFT و شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز انجام میشود. هیچ یک از مثالهایی که در این مقاله به آنها اشاره میشود، بر سودمندی چیزی که ایجاد میشود تمرکز نمیکند، فقط این امکان را دارد که سرمایهگذاران و خالقان خود را ثروتمند کنند.
این موضوع صرفا مربوط به رسانههای اصلی نیست که گزارشهای جذاب در رابطه با ثروتهای بهدستآمده از این فضا منتشر میکنند و اشارهای به خلق ارزش واقعی نمیکنند. داستان افرادی که توانستهاند در این فضا به ثروتهای بزرگی دست پیدا کنند، گویای این موضوع است:
یکی از چیزهای مهم در مورد صنعت کریپتو این است که چگونه دسترسی به سرمایهگذاریها را دموکراتیک میکند. بهعنوان مثال، مردم در حال حاضر بهراحتی به ۹۵ ارز دیجیتال از طریق کراکن دسترسی دارند. اگر بهاندازه کافی از فناوری آگاه هستید، میتوانید مستقیماً در بیش از ۱۱۵۰ ارز دیجیتال در سراسر جهان سرمایهگذاری کنید که هر کدام با ارزش بازار بیش از ۱۰ میلیون دلار (در زمان نگارش مقاله) …
برای رسیدن به مراحل اولیه سرمایهگذاری در استارت آپهای فناوری، به طور سنتی باید ارتباطات و اعتبار در سیلیکون ولی (Silicon Valley) داشته باشید. اما در عمل، تنها مسئله حقیقی برای ورود به ارزهای دیجیتال، به دانش آگاهی بوده است.
بگذارید دوباره بگویم: دسترسی به سرمایهگذاری خطرپذیر یا داراییهای پرمخاطره و پردرآمد، تنها به خودی خود باعث موفقیت و تأثیر درازمدت برای یک شرکت یا فناوری خاص نمیشود. ایا به رونق دوران دات کام و رکودی که پس از آن اتفاق افتاد، یاد میکنید؟ چارلی مانگر، یک سرمایهگذار افسانهای از برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway) تازهتر این را به یاد آورد که «ما در دورانی دیوانهکنندهتر از دوران دات کام زندگی میکنیم».
ارزهای دیجیتال ممکن است آینده مالی باشند، اما در حال حاضر به دلیل بیتعیینی بسیار، پیشبینی کردن در مورد آنکه واقعاً چه خواهد شد، دشوار است.
با این حال، صرافیهای مانند کوین بیس پول به طور جداگانه درآمد زیادی دارند, اما در مقابل صرافیهای سنتی, چیزی که قرارداد شده است, پولی عمومی نیست, بلکه یک دارایی معاملاتی است که میتواند بیش از حد ارزش گذاری شود. همچنین, بلوکچین نتوانسته است به طور کامل جایگزین اعتماد به شخص ثالث شود، همانطور که گوین وود امیدوار بود. بایننس، بزرگترین صرافی ارزهای دیجیتال در دنیا، از نظر حجم معاملات، به دلیل تقلب مالیاتی و پولشویی مورد بررسی قرار دارد. همچنین، سود NFTها بیشتر به سازندگان مجموعهها یا به عبارت دقیق تر به خودیها تعلق میگیرد.
اگر قصد داریم وب ۳ را به یک سیستم مالی با هدف عمومی یا یک سیستم عمومی برای ایجاد اعتماد غیرمتمرکز تبدیل کنیم، باید ارتباط قوی با دنیای واقعی، سیستم های حقوقی و اقتصاد عملیاتی برقرار کنیم. داستان ConstitutionDAO نشان می دهد که ایجاد پل بین دنیای دارایی های رمزنگاری که با ارزهای دیجیتال خریداری می شوند و یک سیستم اقتصادی فعال است که در آن اقتصاد وب ۳ به مالکیت واقعی یا استفاده از دارایی های غیر وب ۳ مرتبط است، چقدر دشوار است. اگر سازمان غیرمتمرکز خودگردان یا DAO موفق به خرید یک نسخه کمیاب از قانون اساسی ایالات متحده در حراجی بود، اعضای آن حق مالکیت قانونی در مورد مضمون واقعی یا حتی حقوق حاکمیتی را نداشتند. این پروژه متعلق به یک شرکت مسئولیت محدود بود که توسط افرادی که این پروژه را آغاز کردند، راه اندازی شده بود. زمانی که DAO نتوانست در مزایده برنده شود، شرکت مسئولیت محدود حتی در بازپرداخت پول به حامیان خود با مشکل روبرو شد.
شکست در فهم و ایجاد ارتباط با مکانیزمهای قانونی و تجاری موجود، با نسلهای قبلی وب که سریعاً به سایه دیجیتالی همه چیز در دنیای فیزیکی تبدیل شد، به طور کامل در تضاد است. ایجاد خدمات جدید با ارزش اقتصادی در اقتصاد موجود امری آسان است. به نظر میرسد سودآوری آسان که از طریق بازی با داراییهای رمزنگاری به دست میآید، توجه توسعهدهندگان و سرمایهگذاران را از کار سخت ایجاد خدمات مفید در دنیای واقعی منحرف کرده است.
این به معنای عدم وجود فرصتهای واقعی برای وب ۳ است، بهجز در مورد پیشبینی قیمت و کسب سود از داراییهای سرمایهگذاری. اما کریپتو برای داراییهای دیجیتالی که میتوان آنها را ارزشگذاری کرده و در دنیای مستقلی از آن استفاده کرد، مناسب است، مانند یک بازی رایانهای یا متاورس. ممکن است فرصتهایی در بازار هنر دیجیتال و رویدادهای ورزشی وجود داشته باشد و همانطور که سال دل پالم (Sal delle Palme) بیان کرد، “برنامههای جدید برای ارزهای دیجیتال، مانند بازارهای NFT، DAO، DeFi، DEX، CeFi، خیریهها، GameFi، DeSo و غیره در حال اختراع هستند و با بودجه تامین شده توسط جامعه، ساخته میشوند. اما ما با تولد یک سیستم اقتصادی کاملاً جدید فاصله داریم.
ارزهای دیجیتال و وب۳ در حال حاضر فقط بخشی کوچک از آیندهای هستند که منتظر آن هستیم. باید درباره استارتاپهای این حوزه بگوییم که ارزشگذاریها بسیار بالا است و آنچه که واقعاً ارزش ایجاد شده را نشان دهد، هنوز هم مشخص نیست. استارتاپهای این حوزه ممکن است تنها یک بازی کلاهبرداری باشند که تعداد کمی از افراد موسسه آن را بهره ببرند، دقیقاً مانند ابزارهای مالی که تعدادی از فعالان وال استریت را در سال ۲۰۰۹ پیش از سقوط اقتصاد جهانی ثروتمند ساختند. بنابراین، همانطور که مت استولر تازهترین نوشته خود را میگوید:
وب۳ یک درجه بندی از خرافات است و مشکل این است که شما آن را با چه چیزی مقایسه کنید؟
نظام اقتصادی فعلی پر از تقلب است و به سود خودشان تقلب کردهاند. رویاپردازان وب۳ همانطور که افراد پشت پروژه Celo نیز میگویند، درست میگویند. ما به سیستم اقتصادی جدیدی نیاز داریم.
دو نوع حباب
شیدایی لاله هلندی از ۱۶۳۴ تا ۱۶۳۷ (که از آن بهعنوان اولین بحران اقتصادی یاد میشود) نمونه کلاسیک تفاوت فاحش بین ارزش مالی اسمی یک طبقه دارایی و ارزش ذاتی آن است. وقتی حباب ترکید، لالهها دوباره به گل تبدیل شدند، زیبا بودند، اما دیگر ارزش زیادی نداشتند و تأثیر ماندگاری بر اقتصاد پر رونق هلند نداشتند. از آن زمان حبابهای زیادی وجود داشته است و بیشتر آنها در سر و صدای پسزمینه تاریخ محو شدهاند.
با این حال، نوع دیگری از حباب وجود دارد که توسط اقتصاددان کارلوتا پرز (Carlota Perez) در کتاب انقلابهای تکنولوژیکی و سرمایه مالیاش شناسایی شده است. او خاطرنشان میکند که تقریباً هر تحول صنعتی بزرگ در گذشته شامل اولین انقلاب صنعتی، عصر قدرت بخار، عصر فولاد، برق و ماشین آلات سنگین، عصر خودرو، نفت و تولید انبوه و حتی اینترنت با حباب مالی همراه شد.
کارلوتا چهار مرحله را در هر یک از این چرخههای نوآوری ۵۰ تا ۶۰ ساله شناسایی میکند. در مرحله اول، سرمایهگذاری اساسی در فناوری جدید وجود دارد. این امر جای خود را به جنون سفتهبازی میدهد که در آن سرمایههای مالی به دنبال بازدهی بیشتر در بازاری است که بهسرعت در حال تحول است و شروع به ادغام میکند. پس از ظهور حباب سوداگرانه، دورهای از تثبیت پایدارتر و اصلاح بازار (از جمله تنظیم قدرت مازاد بازار) و به دنبال آن یک “عصر طلایی” بالغ از ادغام فناوری جدید در جامعه وجود دارد. در نهایت، فناوری به اندازهای بالغ میشود که سرمایه به جای دیگری نقل مکان میکند و بودجه لازم برای انقلاب نوپای فناوری بعدی را تأمین میکند و این چرخه تکرار میشود.
یک نتیجه مهم از تحلیل کارلوتا این است که یک انقلاب واقعی فناوری باید با توسعه زیرساختهای جدیدِ قابلتوجهی همراه باشد. برای اولین انقلاب صنعتی، این شامل کانالها و شبکههای جادهای بود. برای انقلاب دوم، راه آهن، بنادر و خدمات پستی. برای انقلاب سوم، شبکههای برق، آب و توزیع؛ برای عصر نفت، بزرگراههای بین ایالتی، فرودگاهها، ظرفیت پالایش و توزیع، و هتلها؛ برای عصر اطلاعات، تولیدات تراشهها، مخابرات فراگیر و مراکز داده.
در روایت کارلوتا، بسیاری از چرخههای فناوری کوچکتر در یک چرخه قرار میگیرند. تاریخچه محاسبات مدرن دیجیتال را در نظر بگیرید. این تاریخچه چندین مرحله داشته است که هر کدام تحت سلطه نسل جدیدی از فناوری قرار گرفته است: پردازنده مرکزی، رایانه شخصی، اینترنت و شبکه جهانی وب، تلفن هوشمند و اکنون شاید، ارزهای دیجیتال و متاورس. هر یک از اینها چرخه نوآوری، حدس و گمان، رکود و بلوغ را داشته است.
بنابراین آیا آنچه ما وب۳ مینامیم دوره سرمایهگذاری پایه یک در چرخه جدید است یا دوره حباب چرخه قبلی؟ به نظر من یکی از راههای تشخیص، ماهیت سرمایهگذاری است. آیا سرمایه مالی فراوان زیرساختهای مفیدی را ایجاد میکند که در دورههای قبلی مشاهده کردیم؟
برای من روشن نیست که NFTها با این قانون مطابقت دارند یا خیر؟ با این حال، شکی وجود ندارد که اختلال در امور مالی – به همان شیوهای که اینترنت قبلاً رسانهها و تجارت را مختل کرده است – یک مرحله اساسی بعدی در چرخه فعلی انقلاب تکنولوژیک را نشان میدهد. بهویژه، اگر امکان تخصیص سرمایه بهطور مؤثر و بدون نیاز به اعتماد و اقتدار تأمینکنندگان بزرگ سرمایه متمرکز (به اصطلاح «وال استریت») وجود داشته باشد، یک پیشرفت اساسی خواهد بود. در این راستا، آنچه که من به دنبال آن هستم، شواهدی از تخصیص سرمایه از طریق ارزهای دیجیتال به سمت سرمایهگذاری مولد در اقتصاد عملیاتی به جای تخصیص سرمایه به داراییهای خیالی است.
برای روشنتر شدن آنچه در مورد آن صحبت میکنم، اجازه دهید از کریپتو و وب۳ عبور کنم و به یک انقلاب فناوری دیگر نگاه کنم: انقلاب انرژی سبز. در آنجا، کاملاً واضح است که ارزشگذاریهای حبابی در حال حاضر تأمین مالی برای راهاندازی زیرساختهای پایدار را هدایت میکند. ایلان ماسک در قیمتگذاری بیش از حد سوداگرانه سهام تسلا و تبدیل آن به شبکه شارژ خودروهای برقی سراسری و کارخانههای باتری، استاد بوده است. جف بزوس نیز از ارزشگذاری بزرگ آمازون برای ایجاد زیرساخت جدیدی برای تجارت به موقع استفاده کرده است.
در ارزیابی پیشرفت به سمت وب۳ همانطور که تبلیغ میشود، من همچنین پذیرش ارز دیجیتال را برای سایر عملکردهای سیستمهای مالی – خرید، حواله و غیره – نه تنها با شبکههای بانکی سنتی بلکه با سایر فناوریهای نوظهور مقایسه میکنم. بهعنوان مثال، آیا ریپل و استلار پلتفرمهای موفقتری برای حوالههای بینمرزی نسبت به نقل و انتقالات بانکی، کارتهای اعتباری یا پی پل هستند؟ شواهدی مبنی بر این وجود دارد که کریپتو در حال تبدیل شدن به یک بازیگر معنادار در این بازار است، اگرچه موانع نظارتی روند پذیرش آن را کند میکند. با توجه به علاقه شرکتهایی مانند Square (اکنون Block) و Stripe به کریپتو، این شرکتها موقعیت خوبی دارند تا پیشرفت ارزهای دیجیتال را نسبت به مکانیزمهای پرداخت سنتیتر به ما اعلام کنند.
به طور مشابه، اگر قرار است وب ۳، آینده هویت یا رسانههای اجتماعی باشد، باید از خود بپرسیم که چه شواهدی دال بر پذیرش آن وجود دارد؟ من گزارشهای میدانی را به دلیل عدم پوشش تقریباً کامل این نوع اطلاعات مقصر میدانم.
ما در کجای چرخه قرار داریم؟
ممکن است این سوال مطرح شود که آیا مرحله کنونی وب۳ معادل سال ۱۹۹۵ یا ۱۹۹۹ است – مرحله اولیه حباب یا پایان آن؟ با توجه به ارزشگذاری فعلی داراییهای رمزارزی (و به طور کلی استارت آپهای فناوری)، بحث در مورد تاریخ قبلی دشوار است.
من دوست دارم به مردم یادآوری کنم که در نوشته قبلی خودم به نام “وب ۰.۲ چیست؟” پنج سال پس از سقوط دات کام به طور کامل توضیح دادم که چرا برخی از شرکتها زنده ماندند و برخی دیگر نتوانستند. همچنین، من گمان میکنم که بعد از شکست بعدی واقعاً متوجه خواهیم شد که وب۳ از چه چیزی تشکیل شده است.
از آخرین دوره حباب، میتوانم چندین مشاهده عملگرایانه را علاوهبر تغییرات فناوری و مدل کسبوکار که سعی کردم در «وب ۰.۲ چیست؟» ثبت کنم، ارائه دهم.
همه شرکتهایی که زنده ماندند، درآمد زیادی کسب کردند. (در مورد آمازون، جریان نقدی آزاد بود، نه سود، اما اعداد و ارقام بسیار زیاد بود، همانطور که بینش تجاری و اقتصادی پشت آن بود.) ارزشگذاری آنها، در حالی که بالا بود، توسط مدلهای قابل قبولی از درآمد و جریان نقدی آتی پشتیبانی میشد.
هیچ یک از آنها نیازی به جمعآوری مبالغ هنگفت با استانداردهای امروزی نداشتند. (کل سرمایهگذاری پیش از عرضه اولیه یاهو ۶.۸ میلیون دلار، گوگل ۳۶ میلیون دلار و آمازون ۱۰۸ میلیون دلار بود.) وقتی میبینید که شرکتها بارها و بارها برای تأمین مالی بدون کسب سود به سراغ سرمایهگذاران میروند، ممکن است واقعاً کسب و کار نباشند. بهتر است آنها را بهعنوان ابزار مالی در نظر بگیریم.
همه آنها میلیونها، سپس دهها میلیون، سپس صدها میلیون (و در نهایت میلیاردها) کاربر فعال روزانه برای خدمات جدید در حال تغییر جهان داشتند.
همه آنها داراییهای منحصر به فرد، قابل توجه و پایداری را در قالب دادهها، زیرساختها و مدلهای تجاری متمایز ساخته بودند.
شرکتهایی که در طول نسل بعدی بر چشمانداز فناوری تسلط یافتند، همگی شرکتهایی پیشرو نبودند. اپل و مایکروسافت بهراحتی این انتقال را به نسل بعدی انجام دادند و در مورد اپل حتی آن را رهبری کردند.
به خاطر داشته باشید که هنوز زود بود که حباب دات کام ظاهر شد. نقشه گوگل هنوز اختراع نشده بود، آیفون و اندروید هم اختراع نشده بودند. پرداختهای آنلاین در ابتدای راه بود. توییتر یا فیسبوک در کار نبود. همچنین AWS و محاسبات ابری وجود نداشتند. بیشتر چیزهایی که امروز از آنها استفاده میکنیم، هنوز وجود نداشتند.
فکر میکنم برای کریپتو هم همینطور باشد. هنوز خیلی چیزها ساخته نشده است. بیایید روی بخشهایی از چشمانداز Web3 که مربوط به کسب ثروت آسان نیست، مانند حل مشکلات سخت در اعتماد، هویت و امور مالی غیرمتمرکز تمرکز کنیم. مهمتر از همه، بیایید روی رابط بین رمزارز و دنیای واقعی که مردم در آن زندگی میکنند تمرکز کنیم، جایی که، همانطور که متیو ایگلسیاس (Matthew Yglesias) در مورد نابرابری مسکن صحبت میکند، «یک جامعه در طول زمان با انباشتن انباری از کالاهای سرمایهای طولانی مدت ثروتمند میشود.” اگر همانطور که سال دل پالم استدلال میکند، وب ۳ تولد یک سیستم اقتصادی جدید را نوید میدهد، بیایید آن را به سیستمی تبدیل کنیم که ثروت واقعی را افزایش میدهد – نه فقط ثروت کاغذی برای کسانی که به اندازه کافی خوششانس هستند، بلکه کالاها و خدمات واقعی تغییردهنده زندگی هستند که زندگی را میسازند. اینطور برای همه بهتر است.
همراهان گرامی جهت مشاهده اخبار بروز ارز دیجیتال و فارکس می توانید به وبسایت تبریز فایننس مراجعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید